تو را به جای همه کسانی که نشناخته بودم دوست مي داشتم
تو را به خاطر عطر نان گرم
برای برفی که اب می شد دوست مي داشتم
تو را به جای همه کسانی که دوست نداشتم هم دوست داشتم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست داشتم
برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت
لبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می داشتم
تو را به خاطر خاطره ها دوست داشتم
برای پشت کردن به ارزوهای محال
به خاطر نابودی توهم و خیال دوست می داشتم
تو را برای دوست داشتن دوست داشتم
تو را به خاطردود لاله های وحشی
به خاطر گونه ی زرین افتاب گردان
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می داشتم
تو را به جای همه کسانی که ندیده ام دوست می داشتم
تو را برای لبخند تلخ لحظه ها
پرواز شیرین خا طره ها دوست می داشتم
تورا به اندازه ی همه ی کسانی که نخواهم دید دوست داشتم
اندازه قطرات باران ، اندازه ی ستاره های اسمان دوست داشتم
تو را به اندازه خودت ، اندازه ان قلب پاکت دوست داشتم...آن قلب پاك
تو را برای دوست داشتن دوست میداشتم
تو را به جای همه ی کسانی که نمی شناختم …دوست می داشتم
تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زیستم هم…دوست داشتم
برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب می شد و
برای نخستین گناه…
تو را به خاطر دوست داشتن…دوست داشتم
تو را به جای تمام کسانی که دوست نمی داشتم…هم دوست می داشتم
دوست داشتمت...
:: برچسبها:
دلتنگي ,
من ,
:: بازدید از این مطلب : 499
|
امتیاز مطلب : 268
|
تعداد امتیازدهندگان : 81
|
مجموع امتیاز : 81